28/ بهمن/ 90
صبح زودتر از شما از خواب بیدار شدم و نهارمو آماده کردمو و لباسامو شستم تا برای رفتن به آخرین سری بازار آماده باشم...صبحونه رو که خوردیم رفتیم بیرون.. خاله جون آخرین خریهاشو کرد و من هم دامن خوشگلی برات خریدم...پوشیدی ناز شدی و گفتم همین اینجا رونمایی کنم.. بچه اجازه بده مارکشو بکنیم... جنس دامن کش و فوتر ضخیمه خیلی باحاله ..تازه پاپیونهاش هم اینجا خوب معلوم نیست.. بلوزه رو 25 و دامنو 18 هزار تومن گرفتم... کیمی اینا هم که زیارت شاه عبدالعظیم رو به 7 حوض ترجیح دادند و نیومدن این ورها.. ظرفهای دکور خوشگلی برای مادر جون از آقای عرفانی نزدیک خونه خریدیم و بعدش که هوا کمی سر...